صدرا جانصدرا جان، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 28 روز سن داره

صدرا پسر

9محمد صدرا

سلام عزیز مامان دو روز دیگه 9 ماهت تموم می شه و وارد 10 ماهگی می شه این روزها با تلخی ها وشیرینی هاش گذشت و من و تو روزهای سخت و پر استرسی رو گذروندیم چون داشتی دندون در میاوردی و هر روزی یه جوری ادیت می کردی . خدا رو شکر امروز دیگه تب نداشتی و آرومتر بودی . می دونم که روزهای پیش رو روزهای بهتری خواهد بود . اینم عکس از 9 ماهگی گل پسر قربون اون خنده قشنگت ...
22 فروردين 1393

8ماهگی محمد صدرا

عزیز مامان سلام   اقاپسرم این روزا خیلی شیرین وبانمک شدی دستتو به دیوار میگری و بلند میشی و چند قدم راه میری وقتی خسته میشی نمی تونی بشینی واسه همین جیغ میکشی تا یکی تو رو بگیره که اگه نگیریمت میخوری زمین و کلی گر یه میکنی  راستی /دد/ رو هم یاد گرفتی همش میخوای بری بیرون از صدای اهنگ خیلی خوشت میاد وساکت گوش میدی حتی وقتی میخوای خواب بری باید اهنگ گوش کنی تا خواب بری الان حدود 68 سانتی متر قد داری ولی صد برابر قدت شیطونی عزیز دلم خیلی دوست دارم و ارزو دارم همیشه خوش وسلامت باشی ا نشاالاه .                        &n...
12 اسفند 1392

7 ماهگی محمد

عزیز خاله سلام گل پسر خاله دیگه توی 7 ماهگی کاملا می شینه و می تونه دستاش رو بگیره به همه چی و بلند بشه . قربون اون قدت برم تازگی یاد گرفته قهر می کنه و سرش رو می ذاره زمین و خودش رو می کشه روی زمین . تا یه چیزی هم نمی تونه بگیره یا نمی دن بهش می زنه زیر گریه و گوله گوله اشک می ریزه . جوری که دل آدم براش خون می شه . عکسای تازه رو بعدا که نتم درست شد برات می ذارم.
8 اسفند 1392

صدرای نق نقو

عسل خاله چند وقتیه که حسابی نق نقو شدی نمی دونم چرا ،اما همه می گن داری دندون درمیاری .حالا تا کی اینجوری باشی معلوم نیست اصلا نمی ذاری مامانت استراحت کنه و همش قیافه اش خسته است . می دونم که این روزها می گذره و حسابی از همه دلبری می کنی . اما فعلا مامانت حسابی از دستت کلافه شده هرچند مدام داره قربون صدقه ات می ره . چند روزه که سرما هم خوردی اخی این روزها دوباره یزد خیلی سرد شده و این باعث سرماخوردگی تو شد . که به نق نق کردنت اضافه شده . الهی زودتر خوب بشی و هیچوقت مریض نباشی . اینم دوتا عکس که چند روز پیش گرفتم. قربون اون خنده قشنگت محمد صدرا و نیایش محمد صدرا و دوتا دخترخاله نیایش و نازنین ...
14 بهمن 1392

ختنه شدن آقا محمد

سلام جیگر خاله امروز که دارم برات مطلب می نویسم 14 روز از زندگی قشنگت می گذره . اولین بار 3 روزه بودی که مامانت با کمک مامان بزرگ بردت حموم و از اون روز به بعد 3 بار دیگه هم رفتی حموم . پسر آروم و خوبی هستی و اکثر اوقات خوابی . دیروز هم مامانت بردت بیمارستان شهدای کارگر و ختنه شدی . مامانی می گه وقتی ختنه شدی حسابی گریه کردی . اما دیگه بعدش اذیت نکردی . قربون گل پسر خاله برم که اینقدر آقاهه ومامانی رو اذیت نمی کنه . حالا می خوام عکسهای این چند روزه رو برات بذارم . 3 روزگی محمدصدرا بعد از حموم 7 روزگی محمدصدرا 10 روزگی محمد صدرا ...
9 بهمن 1392

اولین ماهگرد تولد

سلام گل پسر اولین ماهگرد تولدت مبارک ( البته با چند روز تاخیر ) چون کار داشتم نتونستم زودتر بیام . بعضی وقتها حسابی نق می زنی و دل درد می شی . البته مامانت می گه شبها رو می خوابی اما از ساعت 11 تا 2 بعد از ظهر حسابی نق می زنی . اینم عکس یک ماهگی محمد صدرا ...
9 بهمن 1392

دو ماهگی و اولین مسافرت

سلام جیگر خاله دو ماهگیت مبارک گل پسر خاله عزیز خاله  ورود به دو ماهگی با اولین مسافرت زندگیت هم همراه بود. یه دفعه تصمیم گرفتیم یه سفر به کاشان بریم . البته یه سفر۳۶ ساعته . ولی برای اولین بار خوب بود . نسبتا پسر خوبی بودی به غیر از روز اول بعد از ظهر که قمصر برای دیدن باغ پرندگان رفته بودیم که شروع کردی به گریه و مامانت مجبور شد برت گردونه خونه اما اونجا هم حسابی گریه کردی تا یک ساعتی و بعد خوابیدی . اصلا خوشت نمیاد جایی بریم . حسابی راحت طلبی و می خوای توی خونه بمونی و بازی کنی . اصلا از گرما خوشت نمیاد و فوری عکس العمل نشون می دی . فردای روز ی که برگشتیم مامانت برد واکسن دو ماهگیت رو زد . حسابی گریه کردی ولی روز بعد دیگه آروم شدی . الا...
9 بهمن 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به صدرا پسر می باشد