دو ماهگی و اولین مسافرت
دو ماهگیت مبارک گل پسر خاله
عزیز خاله ورود به دو ماهگی با اولین مسافرت زندگیت هم همراه بود. یه دفعه تصمیم گرفتیم یه سفر به کاشان بریم . البته یه سفر۳۶ ساعته . ولی برای اولین بار خوب بود . نسبتا پسر خوبی بودی به غیر از روز اول بعد از ظهر که قمصر برای دیدن باغ پرندگان رفته بودیم که شروع کردی به گریه و مامانت مجبور شد برت گردونه خونه اما اونجا هم حسابی گریه کردی تا یک ساعتی و بعد خوابیدی . اصلا خوشت نمیاد جایی بریم . حسابی راحت طلبی و می خوای توی خونه بمونی و بازی کنی . اصلا از گرما خوشت نمیاد و فوری عکس العمل نشون می دی . فردای روز ی که برگشتیم مامانت برد واکسن دو ماهگیت رو زد . حسابی گریه کردی ولی روز بعد دیگه آروم شدی .
الان دیگه با چشمای نازت دیگران رو دنبال می کنی و وقتی باهات حرف می زنیم حسابی خنده می کنی و حرف می زنی و آغون می گی . اینم محمد صدرای خوشگل خاله در کاشان جلوی باغ فین