صدرا جانصدرا جان، تا این لحظه: 10 سال و 9 ماه و 16 روز سن داره

صدرا پسر

7 ماهگی محمد

عزیز خاله سلام گل پسر خاله دیگه توی 7 ماهگی کاملا می شینه و می تونه دستاش رو بگیره به همه چی و بلند بشه . قربون اون قدت برم تازگی یاد گرفته قهر می کنه و سرش رو می ذاره زمین و خودش رو می کشه روی زمین . تا یه چیزی هم نمی تونه بگیره یا نمی دن بهش می زنه زیر گریه و گوله گوله اشک می ریزه . جوری که دل آدم براش خون می شه . عکسای تازه رو بعدا که نتم درست شد برات می ذارم.
8 اسفند 1392

صدرای نق نقو

عسل خاله چند وقتیه که حسابی نق نقو شدی نمی دونم چرا ،اما همه می گن داری دندون درمیاری .حالا تا کی اینجوری باشی معلوم نیست اصلا نمی ذاری مامانت استراحت کنه و همش قیافه اش خسته است . می دونم که این روزها می گذره و حسابی از همه دلبری می کنی . اما فعلا مامانت حسابی از دستت کلافه شده هرچند مدام داره قربون صدقه ات می ره . چند روزه که سرما هم خوردی اخی این روزها دوباره یزد خیلی سرد شده و این باعث سرماخوردگی تو شد . که به نق نق کردنت اضافه شده . الهی زودتر خوب بشی و هیچوقت مریض نباشی . اینم دوتا عکس که چند روز پیش گرفتم. قربون اون خنده قشنگت محمد صدرا و نیایش محمد صدرا و دوتا دخترخاله نیایش و نازنین ...
14 بهمن 1392

ختنه شدن آقا محمد

سلام جیگر خاله امروز که دارم برات مطلب می نویسم 14 روز از زندگی قشنگت می گذره . اولین بار 3 روزه بودی که مامانت با کمک مامان بزرگ بردت حموم و از اون روز به بعد 3 بار دیگه هم رفتی حموم . پسر آروم و خوبی هستی و اکثر اوقات خوابی . دیروز هم مامانت بردت بیمارستان شهدای کارگر و ختنه شدی . مامانی می گه وقتی ختنه شدی حسابی گریه کردی . اما دیگه بعدش اذیت نکردی . قربون گل پسر خاله برم که اینقدر آقاهه ومامانی رو اذیت نمی کنه . حالا می خوام عکسهای این چند روزه رو برات بذارم . 3 روزگی محمدصدرا بعد از حموم 7 روزگی محمدصدرا 10 روزگی محمد صدرا ...
9 بهمن 1392

اولین ماهگرد تولد

سلام گل پسر اولین ماهگرد تولدت مبارک ( البته با چند روز تاخیر ) چون کار داشتم نتونستم زودتر بیام . بعضی وقتها حسابی نق می زنی و دل درد می شی . البته مامانت می گه شبها رو می خوابی اما از ساعت 11 تا 2 بعد از ظهر حسابی نق می زنی . اینم عکس یک ماهگی محمد صدرا ...
9 بهمن 1392

دو ماهگی و اولین مسافرت

سلام جیگر خاله دو ماهگیت مبارک گل پسر خاله عزیز خاله  ورود به دو ماهگی با اولین مسافرت زندگیت هم همراه بود. یه دفعه تصمیم گرفتیم یه سفر به کاشان بریم . البته یه سفر۳۶ ساعته . ولی برای اولین بار خوب بود . نسبتا پسر خوبی بودی به غیر از روز اول بعد از ظهر که قمصر برای دیدن باغ پرندگان رفته بودیم که شروع کردی به گریه و مامانت مجبور شد برت گردونه خونه اما اونجا هم حسابی گریه کردی تا یک ساعتی و بعد خوابیدی . اصلا خوشت نمیاد جایی بریم . حسابی راحت طلبی و می خوای توی خونه بمونی و بازی کنی . اصلا از گرما خوشت نمیاد و فوری عکس العمل نشون می دی . فردای روز ی که برگشتیم مامانت برد واکسن دو ماهگیت رو زد . حسابی گریه کردی ولی روز بعد دیگه آروم شدی . الا...
9 بهمن 1392

سومین ماهگرد

سلام جیگر خاله عزیز خاله سه ماهگیت تموم شد و وارد چهارمین ماه زندگیت شدی . حسابی هم برای خودت آقا شدی . وقتی باهات حرف می زنیم حسابی می خندی و چال شدن لپات بیشتر شیرینت می کنه . تازگی داری سعی می کنی غلت بزنی و خودت رو بالا و پایین می کشی . داری سعی می کنی چیزها رو با دستت بگیری وتمرکزت داره قوی می شه . پسر خوبی هستی و نسبتا آرومی . اما وقتی شروع به گریه می کنی دیگه کسی جلودارت نیست . دیروز برده بودمت پارک . مامانت تو رو توی بغل گرفت و نشست توی تاب . از ته دل می خندیدی . ازت فیلم گرفتم مطمئنم بعدها با دیدنشون حسابی ذوق می کنی ( منظورم وقتیه که مرد شدی ). سه ماهگیت مبارک عزیز خاله
9 بهمن 1392

4 ماهگی گل پسر

سلام جیگر طلا روز جمعه 24 آبان 4 ماهت تموم شد . این ماه ماه پر از تغییر بود برات . اول از همه از 3/5 ماهگی یاد گرفتی غلت می زنی و دمر می خوابی و الان دیگه کاملا ماهر شدی .می تونی چیزها رو با دستت بگیری و افرادی که از کنارت رد می شن رو با چشمات دنبال می کنی . دیگه اینکه همون روز ماهگردت مامانت متوجه دو تا مروارید سفید توی دهنت شد . بله عزیز خاله تو دیگه دندون دار شدی . مبارکت باشه عزیزم . این مدت خیلی بی قرار بودی و مامانت رو حسابی اذیت کردی چون داشتی دندون درمیآوردی .حسابی ازش مراقبت کن چون خیلی سخت دندون دار شدی . روز تاسوعا و عاشورا رفتیم ده و حسابی اذیت کردی و شیر نمی خوردی . بیچاره مامانت حسابی اذیت شد . وقتی برت دکتر گفت سرما خوردی و گ...
9 بهمن 1392

واکسن 4 ماهگی

سلام عروسک خاله قربون ناز و ادات برم پسر 4 ماهه خاله . امروز مامانت بردت واکسن 4 ماهگیت رو زده . هنوز نمی دونم چقدر گریه کردی . مامانی گفت خیلی گریه نکردی و زود آروم شدی . پسک مظلوم خاله . همچنان با خنده ها و نازهای جورواجورت دل همه رو می بری . مخصوصا من. پسرک خاله خیلی خیلی دوستت دارم . همیشه سالم و شاد باشی . تو مرد خونه مایی پس باید مواظب دختر  خاله هاتم باشی .بعدا عکسای 4 ماهگیت رو می ذارم . ...
9 بهمن 1392

اولین مرواریدهای سفید

سلام عزیز خاله بی مقدمه می خوام بگم که عکس اولین دندونات رو گرفتم و می خوام برات بذارم البته برای در آوردن این دندونا خیلی اذیت شدی . همچنان بچه بدی شدی و داری مامانت رو از پا در میاری دندونای بعدیت هم در حال در اومدن هستن . به محض اینکه دربیاد برات می ذارم . جیگر خاله خیلی دوست دارم . ا ...
9 بهمن 1392
niniweblog
تمامی حقوق این صفحه محفوظ و متعلق به صدرا پسر می باشد